بسم الله الرحمن الرحیم
برای نوشتن این متن ، اول فکر کردم ، سوال و جواب های ذهنم را کنار هم قرار دادم ، به نتیجه هایی رسیدم ، در آخر شروع کردم به نوشتن ، به عنوان پروژه درس هندسه
حالا هرچقدر فکر می کنم نمیتوانم موضوع پروژه ام را پیدا کنم .....
شاید این باشد : هدف از خواندن ریاضیات چیست ؟
شاید این : هدف از خلقت انسان چیست ؟
یا این : هدف ما از زندگی چیست ؟
چیزی که در ذهنم دارم شبیه پروژهی درس هندسه نیست . دل نوشته است . و احتمالا نمره ای برایم در پی نخواهد داشت .
اما ... می نویسم ، با هر موضوعی ، به امیدی که نتیجه ای داشته باشد ، اول برای خودم ، و بعد برای اطرافیانم ...
همیشه این سوال ذهنم را مشغول می کرد که چرا ما باید این ها را بخوانیم ؟ این دروس ریاضی محض چه سودی برای ما و آینده و جهان اطراف ما دارد ؟
وقتی می دیدم این سوال برای اطرافیانم هم وجود دارد و جوابی برای آن ندارند بیش تر به بی فایده بودن آن پی می بردم و به این نتیجه می رسیدم که صرفا برای شغل آینده لازم است سوال نپرسم و فقط بخوانم .
تا اینکه یک روز ، در کلاس هندسه ، جواب سوالم را پیدا کردم . زمانی که استاد ، پس از به رخ کشیدن کاربرد و زیبایی های هندسه در جهان ، این سوال را مطرح کرد : « حالا به نظر شما هدف از خلقت ما توی این جهان ، با این وسعت و زیبایی چیه ؟»
یکی از دانشجویان پاسخ داد :« خود خدا در قرآن جواب این سوال رو داده و گفته که : و ما خلقت الجن والانس الا لیعبدون »
و دوباره استاد ادامه داد : « آیا خدا ما رو آفریده تا فقط عبادت کنیم ؟ این که خیلی مسخره است .»
بحث کمی ادامه پیدا کرد و کلاس تمام شد . برای من ، خیلی سخت و دردناک بود که حتی نتوانستم کوچکترین جوابی برای سوال استاد پیدا کنم . و این سوال برای مدتی تمام ذهن من را مشغول کرد .
دوست نداشتم برای پیدا کردن جواب ، به کسی یا چیزی رجوع کنم . می خواستم با اطلاعاتم و چیزهایی که از قبل خوانده بودم یا دیده و شنیده بودم پاسخ را بیابم .
بیش از یک ماه ، فکر می کردم و نمی توانستم جمع بندی کنم . امروز ، میخواهم تمام اطلاعاتم از اهداف خلقت را بیان کنم و نتیجه بگیرم .
سوال : هدف از خلقت انسان چیست ؟
پاسخ :
اولین جوابی که به ذهن من می رسد همان است که چیزی است که خود خدا بیان فرموده اند :
« و ما خلقت الجن والانس الا لیعبدون»
اما این جواب ، اصلا قانع کننده نیست . الا لیعبدون یعنی چه ؟ منظور خدا از عبادت چیست ؟ همه این جهان و کهکشان ها و زیبایی ها ، همهی این پیامبران ، امامان ، انسان ها ، اطرافیان ، همه و همه فقط آفریده شده اند تا من خدا را عبادت کنم ؟
خب ! عبادت چیست ؟
خواب انسان روزه دار عبادت است * عبادت به جز خدمت خلق نیست * عبادت ، اطاعت بی قید و شرط است * عبادت ، شناخت امام است * عبادت ، حسن نیت در اطاعت است * نماز و روزه و ... عبادت است * عبادت یعنی اینکه انسان به کارهایش رنگ بدهد ( رنگ معبودش را ) * تفریح هم می تواند عبادت باشد * فکر ، بهترین عبادت است * تحصیل عبادت است * نگاه به صورت پدر و مادر عبادت است * انتظار امام زمان (عج) عبادت است *
این ها جملاتی بود که شنیده بودم و در ذهن داشتم . که غالبا برگرفته از احادیث و آیات است . خب ! با این حساب تمام افعال و رفتار ها و کارهای ما می تواند عبادت باشد . پس اگر بتوانم معنی دقیق عبادت را درک کنم ، پذیرفتن این آیه ، دیگر سخت نیست . شاید بهترین پاسخ برای این سوال همان حرف های آقای قرائتی باشد که مفسر قرآن است . عبادت یعنی اینکه انسان به کارهایش رنگ بدهد . مثلا اگر انسان مسلمان به کودکی سلام می کند ، برای این باشد که پیامبر نیز به کودکان سلام می کرد . برای این باشد که خدا ، سلام کردن را دوست دارد . این عبادت است . اما اگر هدفش از سلام این باشد که بفهماند وظیفه بچه است که به بزرگتر سلام کند ، آنوقت دیگر عبادت نیست .
هر لحظه از زندگی ما در این صورت می تواند عبادت معبود و محبوب باشد . و می تواند نباشد .
دومین جوابی که هدف از خلقت را می توانم از آن نتیجه بگیرم باز هم آیه ای از قرآن کریم است. سخنی از خدای رحمن: «الذی خلق الموت والحیوه لیبلوکم ایکم احسن عملا و هو العزیز الغفور»
آفرید تا آزمایش و امتحان کند ما را . اما خب هدف از این امتحان چیست ؟
هدف از این امتحان ، این است که انسان به سعادت و شقاوتی که انتخاب می کند دست یابد . و طبیعتا خواست خدا دست یافتن به شقاوت نیست . بلکه این خواست تکوینی خدا است . یعنی انسان را مختار آفریده و راه شقاوت را نیز قرار داده . اما دوست ندارد کسی این راه را انتخاب کند .
خب وقتی هدف خداوند ، رسیدن انسان به کمال و سعادت است ،
مطمئنا باید هدف انسان ، کسب این کمال و سعادت باشد .
اما همهی این جواب ها ، مربوط به این بود که من قبول کردم آفرینش انسان درست بوده و حالا دنبال هدف می گشتم .
سوال بعدی ام این بود که اصلا چرا آفرید ؟ اگر نمی آفرید چه می شد ؟ و چرا اینطور آفرید ؟
یاد این مثال همیشگی افتادم ، که نمی شود نور باشد اما روشنایی نداشته باشد . یا اینکه رحمت باشد ، اما بخشش نداشته باشد . و این جملهی آشنا که هر «بود»ی «نمود»ی دارد . پس آفرینش ما هم می تواند نتیجهی صفات خداوند باشد .زنده می کند چون حی و محیی است . خلق می کند چون خالق است . اگر خلق نمی کرد خدا نبود ، خالق نبود .
و اما چرا اینطور آفرید ؟ چرا همه را کامل و کمال یافته نیافرید ؟
در جواب این سوالات ، این جواب به ذهنم آمد که طبیعتا وجود اهل شقاوت و شیطان ، یک ضرورت است تا در این بستر ، امکان رشد و تکامل برای ما فراهم گردد .
اگر یزیدی وجود نداشت ، امام حسین و حرکت ایشان معنی پیدا نمی کند . در این بستر است که امام حسین به عالی ترین مقامات نائل می آیند .
اکنون ، می توانم بعد از پیدا کردن سوال های مهم زندگی ام ، بگویم که ریاضیات ، تفکر را به من آموخت . ریاضیات ، به من یاد داد لازم است به اطرافم توجه کنم و اتفاقات ، برایم سوال پیش بیاورند . ریاضیات نقطه شروعی بود تا من به خدا فکر کنم . به هدف خدا از آفرینش من . به اینکه هدف خودم از زندگی چیست .
بابت طرح این سوال ممنونم
دانشجوی کوچک شما