loading...
یک بیت شعر دوست داشتنی من
محمد بازدید : 64 سه شنبه 16 دی 1393 نظرات (1)

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

برای نوشتن این متن ، اول فکر کردم ، سوال و جواب های ذهنم را کنار هم قرار دادم ، به نتیجه هایی رسیدم ، در آخر شروع کردم به نوشتن ، به عنوان پروژه درس هندسه

حالا هرچقدر فکر می کنم نمیتوانم موضوع پروژه ام را پیدا کنم .....

شاید این باشد : هدف از خواندن ریاضیات چیست ؟

شاید این : هدف از خلقت انسان چیست ؟

یا این : هدف ما از زندگی چیست ؟

 

چیزی که در ذهنم دارم شبیه پروژه­ی درس هندسه نیست . دل نوشته است . و احتمالا نمره ای برایم در پی نخواهد داشت .

اما ... می نویسم ، با هر موضوعی ، به امیدی که نتیجه ای داشته باشد ، اول برای خودم ، و بعد برای اطرافیانم ...

 

همیشه این سوال ذهنم را مشغول می کرد که چرا ما باید این ها را بخوانیم ؟ این دروس ریاضی محض چه سودی برای ما و آینده و جهان اطراف ما دارد ؟

وقتی می دیدم این سوال برای اطرافیانم هم وجود دارد و جوابی برای آن ندارند بیش تر به بی فایده بودن آن پی می بردم و به این نتیجه می رسیدم که صرفا برای شغل آینده لازم است سوال نپرسم و فقط بخوانم .

 

تا اینکه یک روز ، در کلاس هندسه ، جواب سوالم را پیدا کردم . زمانی که استاد ، پس از به رخ کشیدن کاربرد و زیبایی های هندسه در جهان ، این سوال را مطرح کرد : « حالا به نظر شما هدف از خلقت ما توی این جهان ، با این وسعت و زیبایی چیه ؟»

یکی از دانشجویان پاسخ داد :« خود خدا در قرآن جواب این سوال رو داده و گفته که : و ما خلقت الجن والانس الا لیعبدون »

و دوباره استاد ادامه داد : « آیا خدا ما رو آفریده تا فقط عبادت کنیم ؟ این که خیلی مسخره است .»

بحث کمی ادامه پیدا کرد و کلاس تمام شد . برای من ، خیلی سخت و دردناک بود که حتی نتوانستم کوچکترین جوابی برای سوال استاد پیدا کنم . و این سوال برای مدتی تمام ذهن من را مشغول کرد .

دوست نداشتم برای پیدا کردن جواب ، به کسی یا چیزی رجوع کنم . می خواستم با اطلاعاتم و چیزهایی که از قبل خوانده بودم یا دیده و شنیده بودم پاسخ را بیابم .

بیش از یک ماه ، فکر می کردم و نمی توانستم جمع بندی کنم . امروز ، میخواهم تمام اطلاعاتم از اهداف خلقت را بیان کنم و نتیجه بگیرم .

 

سوال : هدف از خلقت انسان چیست ؟

پاسخ :

اولین جوابی که به ذهن من می رسد همان است که چیزی است که خود خدا بیان فرموده اند :

«  و ما خلقت الجن والانس الا لیعبدون»

اما این جواب ، اصلا قانع کننده نیست . الا لیعبدون یعنی چه ؟ منظور خدا از عبادت چیست ؟ همه این جهان و کهکشان ها و زیبایی ها ، همه­ی این پیامبران ، امامان ، انسان ها ، اطرافیان ، همه و همه فقط آفریده شده اند تا من خدا را عبادت کنم ؟

خب ! عبادت چیست ؟

خواب انسان روزه دار عبادت است * عبادت به جز خدمت خلق نیست * عبادت ، اطاعت بی قید و شرط است * عبادت ، شناخت امام است * عبادت ، حسن نیت در اطاعت است * نماز و روزه و ... عبادت است * عبادت یعنی اینکه انسان به کارهایش رنگ بدهد ( رنگ معبودش را ) * تفریح هم می تواند عبادت باشد * فکر ، بهترین عبادت است * تحصیل عبادت است * نگاه به صورت پدر و مادر عبادت است * انتظار امام زمان (عج) عبادت است *

این ها جملاتی بود که شنیده بودم و در ذهن داشتم . که غالبا برگرفته از احادیث و آیات است . خب ! با این حساب تمام افعال و رفتار ها و کارهای ما می تواند عبادت باشد . پس اگر بتوانم معنی دقیق عبادت را درک کنم ، پذیرفتن این آیه ، دیگر سخت نیست . شاید بهترین پاسخ برای این سوال همان حرف های آقای قرائتی باشد که مفسر قرآن است . عبادت یعنی اینکه انسان به کارهایش رنگ بدهد . مثلا اگر انسان مسلمان به کودکی سلام می کند ، برای این باشد که پیامبر نیز به کودکان سلام می کرد . برای این باشد که خدا ، سلام کردن را دوست دارد . این عبادت است . اما اگر هدفش از سلام این باشد که بفهماند وظیفه بچه است که به بزرگتر سلام کند ، آنوقت دیگر عبادت نیست .

هر لحظه از زندگی ما در این صورت می تواند عبادت معبود و محبوب باشد . و می تواند نباشد .

دومین جوابی که هدف از خلقت را می توانم از آن نتیجه بگیرم باز هم آیه ای از قرآن کریم است. سخنی از خدای رحمن: «الذی خلق الموت والحیوه لیبلوکم ایکم احسن عملا و هو العزیز الغفور»“

آفرید تا آزمایش و امتحان کند ما را . اما خب هدف از این امتحان چیست ؟

هدف از این امتحان ، این است که انسان به سعادت و شقاوتی که انتخاب می کند دست یابد . و طبیعتا خواست خدا دست یافتن به شقاوت نیست . بلکه این خواست تکوینی خدا است . یعنی انسان را مختار آفریده و راه شقاوت را نیز قرار داده . اما دوست ندارد کسی این راه را انتخاب کند .

 

خب وقتی هدف خداوند ، رسیدن انسان به کمال و سعادت است ،

مطمئنا باید هدف انسان ، کسب این کمال و سعادت باشد .

 

اما همه­ی این جواب ها ، مربوط به این بود که من قبول کردم آفرینش انسان درست بوده و حالا دنبال هدف می گشتم .

سوال بعدی ام این بود که اصلا چرا آفرید ؟ اگر نمی آفرید چه می شد ؟ و چرا اینطور آفرید ؟

 یاد این مثال همیشگی افتادم ، که نمی شود نور باشد اما روشنایی نداشته باشد . یا اینکه رحمت باشد ، اما بخشش نداشته باشد . و این جمله­ی آشنا که هر «بود»ی «نمود»ی دارد . پس آفرینش ما هم می تواند نتیجه­ی صفات خداوند باشد .زنده می کند چون حی و محیی است . خلق می کند چون خالق است . اگر خلق نمی کرد خدا نبود ، خالق نبود .

 

و اما چرا اینطور آفرید ؟ چرا همه را کامل و کمال یافته نیافرید ؟

در جواب این سوالات ، این جواب به ذهنم آمد که طبیعتا وجود اهل شقاوت و شیطان ، یک ضرورت است تا در این بستر ، امکان رشد و تکامل برای ما فراهم گردد .

اگر یزیدی وجود نداشت ، امام حسین و حرکت ایشان معنی پیدا نمی کند . در این بستر است که امام حسین به عالی ترین مقامات نائل می آیند .

 

اکنون ، می توانم بعد از پیدا کردن سوال های مهم زندگی ام ، بگویم که ریاضیات ، تفکر را به من آموخت . ریاضیات ، به من یاد داد لازم است به اطرافم توجه کنم و اتفاقات ، برایم سوال پیش بیاورند . ریاضیات نقطه شروعی بود تا من به خدا فکر کنم . به هدف خدا از آفرینش من . به اینکه هدف خودم از زندگی چیست .

 

بابت طرح این سوال ممنونم

دانشجوی کوچک شما

ارسال نظر برای این مطلب
این نظر توسط فاطمه در تاریخ 1394/03/15 و 2:43 دقیقه ارسال شده است

بیمار خنده های توام بیشتر بخند
خورشید آرزوی منی گرمتر بتاب...شکلک


کد امنیتی رفرش
درباره ما
یک بیت شعر ، و هزاران دل نوشته
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نویسندگان
    آمار سایت
  • کل مطالب : 13
  • کل نظرات : 5
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 2
  • آی پی امروز : 16
  • آی پی دیروز : 7
  • بازدید امروز : 18
  • باردید دیروز : 52
  • گوگل امروز : 1
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 89
  • بازدید ماه : 81
  • بازدید سال : 1,326
  • بازدید کلی : 10,520